جدول جو
جدول جو

معنی پارگین فراخ - جستجوی لغت در جدول جو

پارگین فراخ
(نِ فَ)
نام محلّی به بیکند: پیوست بیکند نیستانهاست و آبگیرهای عظیم و آنرا پارگین فراخ خوانند. (تاریخ بخارا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ)
مؤلف شرح احوال و آثار رودکی در ج 1 ص 101 بنقل از تاریخ بخارای نرشخی آرد: نیستانها و آبگیرهای بزرگ پیوسته به بیکند (شهری بر جانب جیحون) بود که آن را ’قراکول’ و ’بحرۀ سامجن’ نیز میخواندند. در صورتی که در متن تاریخ بخارا پارگین فراخ است. رجوع به پارگین فراخ و رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 101 شود
لغت نامه دهخدا